می ترسم آنقدر به تو فکر کنم که بند دلم پاره شود و بوی تند خون بگیرم

بعد از نبودنم نیمه جسدی بماند و پر هایی به جا مانده از لاشخورها

و تو . . .

که برایم هرگز نخواهی گریست!

نه!

دیگر ممکن نیست که با گوی های بلورینم دیوار آهنی بینمان را خراب کنم

و شمع های عطری اتاقم را برایت شعله ور نگه دارم

و با نقابی بر صورت خودم را برایت زیبا جلوه سازم

با آتش نگاهت سوختم و دود های صورتی رنگم در خاکستر عشقمان محو شد ..

من که دیگر به هیچ گل سرخی اعتماد نمی کنم و تنها اگر(( باران )) بگوید (( دوستت دارم ))

برایش میگریم

فصلی که من با تو ما شد فصل سبز خواهش من!

فصلی که ما بی تو من شد . . .  فصل خاکستری مرگ !



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






♥ دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ساعت 15:12 توسط neda